
چندی پیش دوست منتقد و صمیمیم آقای ارسلان عزیزی مطلبی را تحت عنوان مجمع تشخیص یا شورای پیران؟!" (1) در سایت اخبار روز درج نموده که غیرمنصفانه و جانبدارانه در ارتباط با کشمکشهای مربوط به جدایی اخیر در حزب دموکرات کردستان ایران و پروسه شکلگیری حزب دموکرات کردستان و نهایتا" کنگره چهاردهم آن حزب نوشته بودند که جهت روشن نمودن برخی حقایق بر دیدگاههای ایشان مطلبی تحت عنوان «نه کنگره چهاری، نه کنگره هشتی، نه اکثریتی و نه تودهای، دموکرات هستیم» (2) در همان سایت درج نمودم. در ادامه همان بحث آقای عزیزی با تغییرات محسوسی موضوع جدیدی را با نام «عبور از قاسملو، در حرف یا در عمل؟!» (3) در رد استدلالات بنده ارائه داده که خارج از موضوعات مربوط به حزب دموکرات کردستان، در مقیاسی وسیعتر برای اثبات ادعاهای خود به تاریخ مراجعه نموده و نمونههایی از انشعاب خلیل ملکی از حزب توده معروف به جدایی طلبان در سال 1326 و یا گروه علی کشتگر از سازمان فدائیان خلق ایران ـ اکثریت در آذر سال شصت آورده که باز هم بطور یکنواخت اما از نگاهی دیگر مسائل را بررسی نموده که آن را سوژه خوبی تشخیص داده تا موضوع انشعاب از بعد تاریخی شکافته و موردبحث قرار گیرد. در کنار اینها نویسنده ایراداتی دیگری به پاسخهای بنده وارد نموده است که دلیلی برای پاسخگویی مجدد به تمام موارد نمی بینم. قبل ازهر چیز معتقدم نگاه انتقادآمیز به مسائل در یک فضای سالم، موثر و نوعی عادت گرفتن به نقد سالم، خارج از اینکه ضروری، معقول هم بنظر می رسد.ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ادامه مطلب
ادامه مطلب
