
در روزهای اخیر، یکبار دیگر بحث ِ احتمال حمله نظامی آمریکا به ایران، در محافل اپوزسیون بالا گرفته است. کوشش برای متقاعد کردن ِ آمریکا در عدم بکارگیری زورعلیه جمهوری اسلامی ایران؛ در اولویت اهداف ِ برنامههای برخی از شخصیتها، گروهها و محافل حقوق ِ بشری، در ایران و جهان قرار گرفته است. در این راستا فراخوان برای تشکیل جبهه ضد ِ جنگ، نه به شدت مخالفان جنگ دوم آمریکا در عراق، اما در حال شکلگیری و پا گرفتن است. در خارج از کشور برخی از مخالفان حملهی نظامی، که شقهای مختلفی را در بر می گیرند. گفتهاند؛ حتا در صورت حملهی احتمالی، حاضراند موقتا" در کنار حاکمیت جمهوری اسلامی به دفاع از تمامیت ارضی ایران برخیزند. و اما در داخل کشور مهندس سحابی با انتقاد از نسل جوانتر ِاصلاح طلبان، اکبر گنجی و افشاری را به حمایت از دخالت بیگانگان و تلویحا حمله نظامی آمریکا متهم کرده است. در این میان احمد زیدآبادی با مُسجَل دانستن حمله نظامی آمریکا به ایران، کوشش شق ِ سوم در راستای توقف مسیر کنونی را، بی ثمر ارزیابی کرده است. و نهایتا علی کشتگر، گرچه همچون داریوش همایون حاضر نشده است؛ در کنار حاکمیت جمهوری اسلامی، در راستای حفظ تمامیت ارضی ایران بجنگد. اما عملا با یککاسه کردن جامعهی ایران، پذیرش تئوری مردم ایران و رد تنوع و نفی حق تعییین سرنوشت برای خلقهای ایران، حداقل در این برداشت، مسیر داریوش همایون را برای خود برگزیدە است.
